درباره موسیقی و ابعاد و عناصر آن چه می دانید؟

موسیقی دارای اصول و عناصر مختلف زیادی است. بسته به تعریف "عنصر" مورد استفاده ، این موارد می تواند شامل: زمین ، ضرب و شتم یا پالس ، سرعت ، ریتم ، ملودی ، هماهنگی ، بافت ، سبک ، تخصیص صداها ، تایبرو یا رنگ ، پویایی ، بیان ، بیان ، فرم و ساختار باشد. . عناصر موسیقی برجسته در برنامه های درسی موسیقی استرالیا ، انگلیس و ایالات متحده است. هر سه برنامه درسی قدم ، پویایی ، تایم و بافت را به عنوان عناصر معرفی می کنند ، اما سایر عناصر شناسایی شده موسیقی به دور از توافق جهانی نیستند. در زیر لیستی از سه نسخه رسمی "عناصر موسیقی" وجود دارد:

• استرالیا: زمین ، تایم ، بافت ، پویایی و بیان ، ریتم ، فرم و ساختار. 
• انگلستان: زمین ، تایم ، بافت ، پویایی ، مدت زمان ، سرعت ، ساختار. 
• ایالات متحده: زمین ، تایم ، بافت ، دینامیک ، ریتم ، فرم ، هارمونی ، سبک / بیان. 

در رابطه با برنامه درسی انگلستان ، در سال 2013 اصطلاح: " نمادهای مناسب موسیقی " به لیست عناصر آنها اضافه شد و عنوان این لیست از "عناصر موسیقی" به "ابعاد مرتبط با موسیقی" تغییر یافت. ابعاد مرتبط با موسیقی در زیر ذکر شده است: زمین ، مدت زمان ، پویایی ، سرعت ، تایبرو ، بافت ، ساختار و نمادهای مناسب موسیقی. 

عبارت "عناصر موسیقی" در چندین متن مختلف استفاده می شود. با توصیف آنها به عنوان "عناصر ابتدایی موسیقی" و "عناصر ادراکی موسیقی" می توان دو زمینه مشترک را از هم متمایز کرد.

عناصر رسوبی

در دهه 00 ، عبارات "عناصر موسیقی" و "محتویات موسیقی" به صورت متناوب مورد استفاده قرار گرفت.  عناصر شرح داده شده در این اسناد به جنبه های موسیقی اشاره دارد که برای تبدیل شدن به موسیقی دان مورد نیاز هستند ، به نظر می رسد نویسندگان اخیر مانند استرلا از عبارت "عناصر موسیقی" به شیوه ای مشابه استفاده می کنند. . تعریفی که دقیقاً این کاربرد را منعکس می کند عبارت است از: "اصول ابتدایی یک هنر ، علم و غیره: عناصر دستور زبان." تغییر برنامه درسی انگلستان به "ابعاد مرتبط با موسیقی" به نظر می رسد یک بازگشت به سمت استفاده از عناصر ابتدایی موسیقی است.

عناصر ادراکی

از زمان ظهور مطالعه روانشناسی در دهه 1930 ، بیشتر لیست عناصر موسیقی بیشتر به نحوه شنیدن موسیقی نسبت به نحوه یادگیری نواختن یا مطالعه آن مربوط می شود. CE Seoreore ، در کتاب روانشناسی موسیقی ، چهار "ویژگی روانشناختی صدا" را شناسایی کرد. اینها عبارت بودند از: "زمین ، بلندی ، زمان و زمان" (ص 3). او آنها را "عناصر موسیقی" نمی نامید بلکه از آنها به عنوان "مؤلفه های ابتدایی" یاد می کرد (ص 2). با این وجود این مؤلفه های ابتدایی دقیقاً با چهار مورد از معمول ترین عناصر موسیقی پیوند می خورند: "Pitch" و "Timbre" دقیقاً مطابقت دارند ، "بلندی" با دینامیک و پیوندهای "زمان" با عناصر مبتنی بر زمان ریتم ، مدت و سرعت پیوند می یابد. این استفاده از عبارت "عناصر موسیقی" نزدیک تر با تعریف Webster's New 20th Century در مورد تعریف یک عنصر پیوند می زند: "ماده ای که با روشهای شناخته شده نمی تواند به شکل ساده تری تقسیم شود"

اگرچه نویسندگان لیست های "عناصر مهم موسیقی" می توانند لیست های خود را بسته به اولویت های شخصی (یا نهادی) خود تغییر دهند ، اما عناصر ادراکی موسیقی باید از یک لیست ثابت شده (یا اثبات شده) از عناصر گسسته تشکیل دهند که می توانند برای دستیابی به طور مستقل دستکاری شوند. یک اثر موسیقی در نظر گرفته شده در این مرحله به نظر می رسد که هنوز تحقیقات لازم در این زمینه انجام می شو